امروز صبح مجتبی جان تنهایی آنیتا رو برای واکسن زدن برد! آخه من شست پام بدجوری زخم شده و نمی تونم راه برم.خیلی اصرار کردم که من هم باهاشون برم ولی مجتبی جان نذاشت.دل تو دلم نبود تا برگشتند . آخه این اولین(نه سومین بار!)بود آنیتا ازم برای چند ساعت جدا می شد. اولین بار برای غربالگری بدو تولد(جمعه١٢ آبان چهارمین روز تولد انیتا) بود که آنیتا با باباش و خاله مریمش به بیمارستان آبان رفت. دومین بار روز هشتمین روز تولدش(سه شنبه ١٦ آبان ) بود که با باباش و عمه لیلاش به بیمارستان برای تست شنوایی رفتند. این هم از سومین بار، در دو بار اول من تازه زایمان کرده بودم و بخیه هام رو هنوز نکشیده بودم. ولی الان هم پام زخم شده. ولی خ...