آنیتاآنیتا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

ღ.•*دختر گلم آنیتاღ.•*

نسران خوش گذشت 9

سلام دوستان ما هفته پیش بعد از حدود چهار ماه به نسرون رفتیم. خیلی خوش گذشت. جای شما خالی!! همه خانواده رو دیدیم. به آنیتا نیز خیلی خوش گذشت.تو حیاط خیلی بازی میکرد . حیوونکی اینجا یک حیاط به این بزرگی نداره که بازی کنه  ولی کمی هم صورتش تو آفتاب سوخت . و یک بار هم از پله افتاد و لبش کمی خون اومد  عکسش رو که لبش زخمی شده رو براتون میذارم (خیلی نارحت شدم.) جای زخمش رو تو عکس  دایره کشیدم. ولی خدای شکر فرداش خوب شد.   ...
3 مهر 1393

آنیتا در شمال

سلام دوستان اواخر مرداد یک مسافرت با مامانمینا و خواهرم مهتاب  به شمال داشتیم. هوا خیلی گرم بود ولی در کل خوش گذشت. آنیتا برخلاف تصور من از آب میترسید و اصلا تو دریا نیومد. چند تا عکس از آنیتا در  این مسافرت تو این پست میذارم( این عکس ها برای سد رجایی شهر در نزدیکی ساری است)     اینم عکس مامانم با آنیتا در قطار در راه بازگشت به تهرون   ...
3 مهر 1393

صدای آنیتا

سلام دوستان چند روز پیش صدای آنیتای عزیزم رو ضبط کردم . ماشالله خیلی شیرین شده دوست دارم شما هم بشنوید آنیتای من ماشالله خیلی کلمات رو میتونه بگه.  پسر خالش محمد رضا رو "صدا" صدا میکنه!!! اسمش" آنیتا"  رو هم  بلده. حالا خودتون در لینک زیر میشنوید برای گوش دادن صدای آنیتای من لطفا بر روی لینک زیر کلیک کنید http://uploadco.ir/uploads/em2q58k2oem6lcoqke8l.mp3 ...
3 مهر 1393

تولد دختر گلم آنیتا

سلام دوستان پنجشنبه گذشته تولد آنیتا جان بود.     این یک سال چه زود گذشت. آنیتای من ماشالله چه زود بزرگ شد دلم میخواد این روزها آرومتر بگذرند تا من بیشتر بتونم از دیدن فرزند کوچولوم لذت ببرم   یکی دو هفته درگیر تدارک دیدن برای مراسم آنیتا بودم. دست گل خاله مهتابش درد نکنه حسابی زحمت کشید و کمکم کرد. سه شنبه و چهارشنبه دانشگاه بودم . از ظهر چهارشنبه با خاله مهتاب و فائزه جان(دختر خاله آنیتا) شروع به تزیین اتاق و تدارک غذا شدیم تا ٣ بعداز شب مشغول بودیم . تا اینکه بعد از ظهر ٥ شنبه مهمان ها تشریف آوردند. حسابی خوش گذشت ولی آنیتا از اونجایی که دیشبش با ما خوابیده بود(٣ نصف شب) خسته شده بود و وقتی مهمون ها ...
12 آبان 1392
1