آنیتاآنیتا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره

ღ.•*دختر گلم آنیتاღ.•*

اندراحوالات آنیتا کوچولو

سلام دوستان جمعه گذشته به شهر بازی رفتیم. حسابی به آنیتا خوش گذشت . سوار قطار و هلیکوپتر شد . اینم از عکس آنیتا خانوم در شهر بازی   راستی روز پدر هم خونه مامانمینا بودیم. به آنیتا اونجا هم خیلی خوش گذشت. با آیدا و محمدرضا(دختر خاله و پسر خالش) حسابی بازی کرد. اینم عکس آنیتا که از دست آیدا و محمدرضا عاصی شده!!   اینم عکس سه تاییشون(البته توجه آنیتا رو به تبلت آیدا داشته باشید!!)     ...
26 ارديبهشت 1393

آنیتای من در هجده ماهگی

انیتای من هجده ماهه شد. پنجشنبه پیش واکسن 18 ماهگیشو  زدیم ولی طفلکی تب کرد  ، تا جمعه هم تبش ادامه داشت  ولی بعدازظهرش بهتر شد و همگی (ما و مامانمینا و خاله مهتاب آنیتا) رفتیم به پارک نهج البلاغه . حسابی خوش گذشت. امروز(شنبه ) هم بردمش پارک. اونجا یک پسر بچه موهاشو کشید. طفلکی حسابی گریه کرد. اینم چند تا عکس از این دوران: عکس آنیتا وقتی که رژ مامانشو زده و مجبورش کردیم بره حموم     اینم چند تا عکس از پارک نهج البلاغه       آنیتا جان چند وقتیه علاقه شدیدی به راهروی جلوی در خونه گرفته و از من میخواد در رو باز کنم تا در راهرو بشینه ولی این کار خطرن...
13 ارديبهشت 1393

ویژگی های انیتای من در 18 ماهگی

سلام دوستان این روزا آنیتای من خیلی شیطون شده . از خونه اومدن متنفره. از مهد که میاد به خونه که می رسیم گریه میکنه و من رو وادار میکنه بریم پارک. از راه رفتن هم خوشش میاد، در راه برگشت خونه از مهد سوار تاکسی که میخواهیم بشیم گریه میکنه و با زبون بی زبونی میگه که پیاده دوست داره بیاد. اگه در پیاده روی هم دستش رو رها کنی در مسیر هر دری باز باشه میره داخل!!! کلماتی که آنیتا در این یک ماهه اخیر یاد گرفته: دالی(دالی بازی رو خیلی دوست داره. دستش رو میزاره رو صورتش و باز میکنه .این کار رو اولین بار نسرون از مادر جونش یاد گرفت) آله(معنیشو نمیدونم) مامان و بابا  رو هم که جابجا میگفت دیگه درست بیان میکنه ...
13 ارديبهشت 1393
1