آنیتاآنیتا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

ღ.•*دختر گلم آنیتاღ.•*

نسرون خوش گذشت7 (عید 93)

  سلام دوستان  سال نوتون مبارک(البته با تاخیر) سال نو خوش گذشت؟ به من و آنیتا که خیلی خوش گذشت. هفته اول نسرون بودیم.اونجا حسابی بهمون خوش گذشت. با عمو حسین آنیتا و خانوادشون به قمصر و کاشان رفتیم. چند تا از عکساشو اینجا گذاشتم       ٤ فروردین هم تولد دختر عمه آنیتا پریسا کوچولو بود. آنیتا حسابی اونجا رقصید و از عمو حسنش هم شاباش گرفت. اینم چند تا عکس از تولد     اینم سفره هفت سین خونه عمو حسین آنیتا(ببینید چه زن عموی با سلیقه ای آنیتا داره!)   آنیتا تو نسرون خیلی بازیگوش بود از دوچرخه پسرعموش(امیرمحمد) خیلی خوشش اومده بود . و همش میخواست سوارش بشه!...
25 فروردين 1393

اندر احوالات آنیتا خانوم

سلام دوستان این روزها آنیتای من چیزای خیلی جدیدی یاد گرفته. راه رفتنش یک ماهی است که کامل شده. ولی هنوز کفش پاش نکردم. اوایلش با پاهای باز راه میرفت ولی الان خیلی بهتر راه میره. حرف زدنش هم جالب شده از چند هفته پیش یاد گرفته مامان صدا میکنه اوایل همه رو مامان صدا میکرد ولی الان به من مامان میگه و به باباش هم بابا میگه البته بعضی اوقات باباش رو مامان و من رو بابا صدا میکنه!!   امروز در خونه تکونی حواسم بهش نبود با جا میوه ای یخچال که بیرون آورده بودمش بازی میکرد. رفته بود داخلش نشسته بود که یک دفعه از جا میوه ای  افتاد بیرون و دندونش لبش رو زخم کرد و کلی خون اومد. الهی فداش شم طفلکی خیلی گریه کرد.خدای شکر الان حالش خوبه. چند وقت...
22 اسفند 1392

نسران خوش گذشت 6

سلام دوستان هفته پیش پس از یک جبهه هوای سرد روز جمعه به نسرون رفتیم. بابا جون آنیتا حالشون زیاد خوب نبود. ولی در کل به ما خیلی خوش گذشت. ولی متاسفانه بعد از بازگشت خبر دارشدیم که باباجون آنیتا بیمارستان کاشان بستری شدن . آنیتا هم از روز سه شنبه 22 بهمن که اومدیم سرمای سختی خورد. مجتبی که برای دیدن پدرشون به کاشان رفته بودند پیش ما نبودند که آنیتا شب دوشنبه ای تا صبح حالش خیلی بد بود به طوری که  ساعت 3 صبح با مادر و پدرم آنیتا رو به دکتر بردیم . سرفه نمیگذاشت بخوابه. خوشبختانه فرداش کمی بهتر شد . الان هم حالش خوبه. باباجون آنیتا هم از بیمارستان مرخص شدن. خدای شکر همه چیز آرومه!! اینم یک عکس از آنیتا در سفر به نسرون اینم یک تصوی...
30 بهمن 1392

اولین غذا خوردن آنیتا به طور مستقل

امروز آنیتای من برای اولین بار به طور مستقل تونست قاشق رو در دهانش بذاره و غذا بخوره . البته قاشق من رو برداشت و ماست باهاش خورد!! تا به حال آنیتا نمیتونست قاشق غذا رو در دهانش بذاره و غذا بخوره . قاشق رو همیشه وارونه میکرد و چیزی نصیبش نمیشد ولی امروز برای اولین بار غذا ماست خورد. اینم از عکسش: ...
11 بهمن 1392

آنیتای من در 15 ماهگی

سلام دوستان آنیتای من 15 ماهش هم تموم شد . ویژگی های آنیتای من در 15 ماهگی در این هفته اخیر آنیتا چند قدم میتونه برداره و راه بره. کمی می ایسته ولی بعدش میخوره زمین.غر کردن و بغض کردن رو یاد گرفته وقتی بهش میگی که به چیزی دست نزنه و یا جیزه لبهاشو ور میچینه و نگات میکنه و تا زمانی که بهش نخندی حالتش رو عوض نمیکنه.وقتی ماشالله ماشالله بهش میگی شروع به راه رفتن میکنه، چند قدمی میره و بعد زمین میخوره.با وسایل خونه همیشه بازی میکنه. کارش رفتن روی تخته و تمام وسایل میز توالت من رو پایین آوردنه. از پسر خالش یاد گرفته دهنش رو باز کنه و صدا در بیاره این کار رو خیلی دوست داره البته برعکس من.عاشق آهنگ های roar کیتی پری و بیبی سلنا گومز هستش با...
11 بهمن 1392

آنیتای من در 14 ماهگی

سلام دوستان مشغله های کاری زیاد به من اجازه آپ کردن رو نمیده.آنیتای من توی ماهی که گذشت ماشالله چیزای جدیدتری یاد گرفته . از مهمترین اون کارها ایستادن بدون کمک دیگران است . یکی دو قدمی هم بر میداره. این اواخری آنیتا هم سرما خورد و هم پاهاش جوش زدند در زمان اوج کارهای من بود . مجبور شدم آنیتا رو به خونه مامانمینا ببرم ولی خوشبختانه الان بهتره. از ویژگی های آنیتای من توی این ماه  میشه به فعالیت بیشتر از طریق راه رفتن (البته به کمک چیزی یا کسی) اشاره کرد. اصوات بیشتری هم میگه. اعتراض کردن رو هم کاملا یاد گرفته اگه غذایی رو دوست نداشته باشه اعتراض میکنه. از پنیر اصلا خوشش نمیاد. ولی بقیه غذاها رو دوست داره . زیاد هم با اسباب بازیهاش ب...
19 دی 1392

ویژگی های آنیتا در 12 و 13 ماهگی

سلام دوستان دختر گل من هنوز نمی تونه راه بره فقط از کنار دیوار و یا مبل ها میگیره و راه میره . البته تازگی ها چند ثانیه وسط بدون تکیه به چیزی می ایسته. از روروئک هم خوشش نمییاد و تا میزارم داخلش گریه میکنه.ولی صحبت کردنش از راه رفتنش بهتره کلماتی که دخترم میتونه بگه: دد(dada) جیزه(وقتی از چیزی میترسونیش انگشته اشارشو میگیره رو بینیش و میگه جیزه) دایی تازه بازی کلاغ پر هم بلده و تا میگیم کلاغ پر انگشت کوچولوش رو میزاره زمین و برمیداره و بعدش دست میزنه(مربوط به قسمت آنیتا پر - آنیتا که پر نداره....) قهر کردن هم یادگرفته اگر شرایطی بر وفق مرادش نباشه سرش رو به عقب خم میکنه و نق میزنه و یا پشتش رو به ما میکنه تازه خیلی ا...
26 آذر 1392

نسران خوش گذشت5

سلام دوستان چند وقتی به دلیل مشغله زیاد نتونستم پست بزارم. خوشبختانه کلاسهای تهران جنوب تموم شده . ولی هنوز تصویب پروپزالم مونده. سمینارهام هم هنوز ندادم. در این مدت اتفاقاتی افتاد.  تاسوعا و عاشورا به نسرون رفتیم. خیلی خوش گذشت. عکسهای زمان عزاداری امام حسین و نسرون رو در ادامه گذاشتم. عکس پایین متعلق به محرم امسال در نسران است. آنیتا با عمو حسینش کنار پرچم های نسرون در  روز تاسوعا عکس های زیر نیز از آنیتا در این ماه اخیر است. ایستاده خوابیدن دیده بودید؟!!! حمام آنیتا آنیتا در کنار مادرم در حیاط خانه پدرجان!! اینم عکس سیبی که دندونای آنیتا این بلارو سرش آورده( در خونه ...
24 آذر 1392